سه شنبه ۰۱ شهریور ۰۱ | ۱۱:۲۷ ۸ بازديد
سال ١٣٤٣ یعنی ٣٠ سال پس از ساخت آرامگاه فردوسی با طرح کنونی که توسط کریم طاهرزاده بهزاد ترسیم شده بود. بدلیل نشست سازه آرامگاه و کوچکبودن اتاقی که قبر فردوسی در آن قرار داشت، تصمیم به تخریب و بازسازی مجدد آرامگاه حکیم طوس شد.
قبر فردوسی یک جای کوچکی بود، شاید یک اتاق سه در چهار که وقتی ١٠ نفر به درون آن میرفتند، دیگر برای کسی جا نبود، این بود که گفتند خرابش کنید.
طبق نقشهای که مهندس هوشنگ سیحون و حسین جودت دارند، دیگر بنایی در کار نیست و به کف میرسند، دقیقا به قبر فردوسی. ظاهر و نمای آرامگاه همان طرح قبلی است، اما در قسمت داخلی آرامگاه باید تغییرات زیادی انجام شود. بههرصورت بود خراب کردند و آمدند تا کف، تا اینکه فقط جای قبر ماند!! گفتند میخواهند قبرش را چاک بدهند. خیلیها فکر میکردند که قبر فردوسی حتما گنجی، چیزی دارد.
آن روز که قرار بود قبر را چاک بدهم و فردوسی را از گور دربیاورم، از تهران و مشهد خیلیها آمدند، استاندار، فرماندار، شهردار، فرمانده لشکر، اووووووه...!! خیلیها بودند. دور تا دور محوطه را صندلی چیدند. قبر را خودم چاک دادم، به پایین که رسیدم، ته یک گودالی یک کوت استخوان و یک کله (جمجمه) بزرگ! دیدم. بعد هرچی استخوان بود جمع کردم و گذاشتم در یک پارچه سفید و گذاشتمش در یک صندوق و بردم دفتر»
.
خیلیها نمیدانند، اما فردوسی چند سال اصلا توی قبر نبود، از زمانی که آرامگاه را خراب کردند و قبر را چاک دادم و فردوسی را بیرون آوردم، تا زمانی که آرامگاه ساخته شد و دوباره گذاشتمش سرجایش، شاید چهار سال طول کشید. تمام این چهار سال، در همان جعبه بود.
.
مش قاسم، گوشه بالای دفتر را نشان میدهد «قبر فردوسی آن بالا بود، اینجا نبود که، هفت متر گود کردند، این محوطه را ساختند و بعد دوباره سنگها را به همان شمارهای که بود گذاشتند سرجایش، چیدند رفت بالا، مثل روز اولش، هیچ فرقی نکرد.
- ۰ ۰
- ۰ نظر